خلاقیت
خلاقیت مفهومی است که تعریفهای آن در طول زمان تغییراتی کردهاست
خلاقیت شامل تولید چیزی است که هم اصیل و هم ارزشمند باشد و نشأت گرفته ازفرایند های خود اگاه وناخوداگاه انسان میباشد.
بطور کلی اغلب ، توانایی دستیابی به چیزی را به شکلی نو و بدیع ، خلاقیت میگویند .
خلاقیت بعنوان یک فرآیند فکری ، راه حلی برای یک مسئله ، یک محصول یا یک تلاش ارائه میدهد (بائر 1993)
به تعریفی دیگر ؛ خلاقیت توانایی ایجاد یک نظریه بدیع یا تطبیق دادن نظرات دیگران است (گاردنر1989)
بهطور کلی خلاقیت فرایندی است که طی زمان ادامه داشته و ابتکار، انطباقپذیری و تحقق از خصوصیات بارز آن به شمار میآیند و میتواند جوابگویی برای مشکلات باشد. برخی از محققان اصولی برای مشخص شدن مرزهای خلاقیت تعریف نمودهاند: اول اینکه خلاقیت متضمن پاسخ یا مفهومی نو باشد یا آنکه احتمال وقوع آن بسیار کم باشد. اما باید توجه داشت که نو بودن و اصالت با آنکه شرط لازم خلاقیت است اما کافی نیست. زمانی یک پاسخ را میتوان بخشی از یک فرایند خلاقیت به شمار آورد که تا اندازهای با واقعیت مطابقت داشته یا اصولاً واقعی باشد. دوم خلاقیت باید گرهای را بگشاید یا با وضعیتی تناسب داشته و یا مقصود معینی را برآورد. سوم، خلاقیت واقعی مشروط به دوام آن بینش ابتکاری، ارزیابی و تفسیر و رشد آن باشد. در جملهای کوتاه میتوان اینگونه بیان کرد «خیلیها ایدههای خوب دارند اما عده کمی آنها را عملی میکنند». همچنین یکی از عواملی که معمولاً با خلاقیت مربوط میدانند موضوع هوش است.
بنا بر هدف ما ،من این واژه را با توجه به روشهایی تعریف میکنم که بچه ها برای برای حل مسائل خود از آن استفاده میکنند
بچه ها در برخورد با چالشهای روزانه خود به منظور دستیابی به جوابهایی که انتظار دارند از روشهایی استفاده میکنند بنابراین خلاقیت در کودکان کمسال روشی برای اندیشیدن ، اقدام کردن ویا ساختن چیزی است که برای کودک بکر و بدیع بوده ، خوداو ودیگران از آن استفاده کنند.
خلاقیت به استناد این تعریف یک فرایند صرفاً فردی وشخصی است . اگر ابداع و نو آوری برای کودک جدید باشد ، اگر خود او بر آن صحه بگذارد و دیگران نیز آن را تائید کنند ، میتوان گفت او کودکی خلاق است .